شيوه تبليغ(1)
مذهب جامعه ما مبنای تمام مسائل است. شيوه اداره جامعه ،سياست ،اقتصاد ،فرهنگ، روابط اجتماعى خانوادگى واخلاقى ،هنر تربيت و ... همه در پرتو ايمان مذهبى وايدئولوژى اسلامى تبيين مى شود.از اينرو كار تبليغ از اهم اموراست .
زيرا كه تبليغ بيانگر چهارچوب خطوط اسلامى در تمام مسائل حوادث و مشكلات است . و در راه اين تبيين و نشر و روشنگرى بايد دقيقترين واصولى ترين ضوابط رعايت گردد تا كار تبليغ وابلاغ بصورتى متعهدانه و ثمر بخش تحقيق پذيرد و وطيفه مهم و پيامبرانه[ الذين رسالات الله] به گونه اى خداپسندانه انجام گيرد.
براى اين منظور شناخت اصول و معيارهائى ضرورى است :
1. نخست واهم آن :ارتباط است
ارتباط در همه جهان اصل و سنت لايتغيرالاهى است كه در جهان هستى از ذره تاكهكشانها بر همه حاكم است و كارائى جهان در پرتو آن است و همين بزرگترين دليل عليت ماوراى ماده و طبيعت در جهان است .
جامعه انسانى بايد در نظم و هماهنگى وارتباط و پيوند با كل جهان هماهنگ گردد و جهان انسانها نيز بايد چون جهان فيزيكى موزون مرتبط و هماهنگ باشد.
در پرتو اين توازن اجتماعى و هماهنگى و پيوندهاى استوار عقيدتى فرهنگى اخلاقى سياسى واقتصادى در جامعه است كه رشد و تكامل حاصل مى شود و[ امت واحده] تشكيل مى گردد.امت واحده اى كه در نظام زندگى از تعادل و توازن و يژه اى برخورداراست و همگى افراد با يكديگر چون يكايك ذرات جهان پيوندى استوار دارند.
نتيجه حتمى (يا به عبارتى ديگر: مقدمه لازم )ارتباط و پيوند تشكل است . و در يك ارتباط و تشكل صحيح افراد ماننداجزاء و اعضاى يك تن اند [ المومنون فى تبارهم و تراحمهم و تعاطفهم كمثل الجسد اذا اشتكى تداعى له سايره بالسهر والحمى] 1 - مومنان در نيكى كردن به يكديگر و مهربانى و دلجويى چون اعضاى يك بدنند كه هرگاه عضوى از آن به در آيد ديگر عضوها را تاب و قرار نماند. و به همين جهت كه اجزاء واعضاى يك بدن به حساب مى آيند باانسجامى چونان انسجام دست و پا و سر و قلب و مغز در يك بدن با هم كار مى كنند واز كار يدكيگر دقيقا آگاهند و تاثير مى پذيرند و كارآئى هر عضو و بهره آن بستگى به ارتباط و تشكل لازم و ملزومند و كارآئى هر عضو و بهره آن بستگى به ارتباط و تشكل دارد. عضو منفصل كاره اى نيست و عضو ناهماهنگ با ديگراعضاء نيز كارى چندان سودمند نمى تواندانجام دهد.
جامعه مبلغان به عنوان يك جامعه كوچك در درون جامعه بزرگ وامت واحداسلامى بايد همواره اصل اساس ارتباط و تشكل را در نظر داشته باشد و آن را ضرورتى در راه و كار فرد بداند.
جامعه مبلغان در دو قلمرو بايد به ارتباط گیری بپردازند:
1- با افراد و انجمنها و موسسات و سازمانها و كل جامعه مخاطبین كه مورد تبليغ است
2.ارتباط و تشكل در درون جامعه مبلغان که آثاراين ارتباط از این قرار است :
(1) -از جمله اينكه از شيوه ها و روشهاى مفيد و تجربه شده يكديگر استفاده مى كنند.
(2) - ديگراينكه در كار تبليغ به نيازها و فوريتهاى اجتماعى و اسلامى مى توانند توجه كنند و كارهاى غير لازم و غير فوتى و غير فورى جاى كارهاى فوتى و فورى را نگيرد.
(3) - سوم اينكه با وحدت روش و يكدستى مطالب مورد تبليغ مى توانند در سطح كشور مسائلى را هماهنگ تبليغ كنند و در نتيجه امت واحده را به انسجام و وحدت ذهنى و فكرى بيشترى برسانند.
(4) - ديگر اينكه از نقطه ضعفها، ابهامها ،سئوالات مذهبى و پاسخهاى مناسب باارتباط و هميارى بيشتر آگاهى مى يابند و در پرتو اطلاع از يكديگر وارتباط با يكديگر هر كس مى تواند از علم و تجربه و آگاهى ديگران بهره برد. واين فايده اى بس بزرگ است . و ديگر فوائدى كه در جريان عمل بيشتر روشن مى شود.
ارتباط جامعه مبلغان با كل جامعه
اين ارتباط آنگاه نيك واستوارانجام مى گيرد كه مبلغان ارتباط درون گروهى داشته باشند. سيستم تبليغاتى و شيوه هاى آن را هماهنگ كنند با تمام بخشهاى جامعه رابطه داشته باشند از همه نيازها آگاه باشند براى همه نطقه ابهامها و سئوالات پاسخى منطقى و روشن تهيه كنند جامعه مورد تبليغ را نيك بشناسند مشكلات آنها را تشخيص بدهند و دردها را بدانند و درمانها را بيابند اصول تبليغ شده را چون خون به تمام شريانها و رگها و مويرگهاى امت برسانند واينها حاصل نمى شود جز در پرتو تشكل وارتباط در درون جامعه مبلغان ..
پس از توجه به مبانى ياد شده كه خطوط حياتى واساسى كار تبليغ را روشن مى كند واندكى ازاهميت آن پرده بر مى دارد اصولى را يادآور مى شويم :
(1)- كشف نقطه ابهامها و ...
مبلغان بايد در نخستين گامها نقطه ابهامها و سئوالهاى مذهبى را نيك كشف كنند سپس با شور وارتباط با كل حركت تبليغى پاسخهاى اصولى و منطقى براى آنها بيابند و عرضه كنند.
(2) - شناخت علتها و معلولها
در كار تبليغ مثل همه كارهاى ديگر بايد علت و معلول شناخته گردد و به جاى مبارزه با معلول با علتها مبارزه شود.
كشف اين مسئله بسيار مهم و دقيق و لطيف است . مبلغى كه علت گرايشهاى ضد مذهبى را كشف كرد و معلولهاى آن را دريافت نخستين گام موفق را برداشته است و همين گام اصولى ترين گام نيز هست .
مبارزه با علت - به جاىمبارزه با معلول - در كارگسترش دين ضرورتى حياتى و نخستين دارد و كشف معلول و علت و فرق گذاشتن ميان اين دو - نيز بسيار مهم و دقيق است .
(3) - كشف جبهه نبرد و روشهاى لازم
كشف جبهه نبرد و روياروئى با دشمن وابزار و تاكتيكهاى دشمنان ايدئولوژيكى اسلام وظيفه ديگر جامعه مبلغان و سازمان هاى تبليغى است .
اين موضوع دقيقا مانند مسائل جبهه در جنگهاى ظاهرى است و مهارتهاى لازم راايجاب مى كند. نيك روشن است كه اگر طرف نبرد با نوع سلاح و تكنيك و تاكتيك هاى دشمن آشنا نباشد هيچگاه به پيروزى نخواهد رسيد. در مسائل عقيدتى وايدئولوژيكى نيز شناخت اين امور ضرورى است و بسيار دقيقتر و ظريفتر و مهمتراز شناخت جنگلهاى نظامى و مادى است .
ادامه دارد...
منبع:مجله حوزه تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان